نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

نازنین زهرای من

رسیدیم اصفهان

1392/2/15 7:51
نویسنده : مامانی
333 بازدید
اشتراک گذاری

دوشنبه ساعت 11 بود که حرکت کردیم قرار بود خونه یکی از دوستام توی اصفهان باشیم من بهش گفتم برای غذا نمی رسیم ، ولی اصرار کرد که ما براتون می ایستیم ....

توی راه ، شهر دلیجان ، برای نماز ایستادیم و بعد از مدتی راه افتادیم به طرف اصفهان ، ساعت 4 رسیدیم اصفهان و دوستام و اخر معرفت ... منتظر ما بودند علاوه بر آن ، برای اینکه خونشون یاد بگیریم پل خواجو منتظر ما بودند ، خونه شون چهارباغ نزدیک میدان امام و پل خواجو هست ...

حسابی هم افتاده توی زحمت و غذای خوشمزه و سفره هفت رنگ چیده بود ...

مابقی روز استراحت کردیم و من که دلتنگش بودم نشستیم به صحبت کردن...... 

خونه خاله فرحناز خیلی خوش گذشت.

شب شد دوستم از اونجایی که می خواست سنگ تموم بذاره ما را دعوت کرد به پیتزا ولی یک مدل کیکی بود و ما در طول سفر این دومین پیتزایی بود که خوردیم ... ولی خداییش مزه اش با پیتزای گوشتی که دیشب خوردیم فرق داشت و خیلی خوشمزه هم بود .

زهرا جونم!  اونجا ، اینقدر سربه سر هادی جان گذاشتی که هادی به اون شری با لهجه ی شیرین اصفهانی گفت ای بابا این پوستمو کند ! قهقهه

فرداش می خواستیم رفع زحمت کنیم بریم خونه ی یکی دیگه از دوستام که اصرار خاله فرحناز و اقاشون باعث شد که از تصمیمون صرف نظر کنیم اولش یواشکی می خواستیم ماشینو ببریم و انها برای اینکه با ماشین نریم ، گفتند توی میدان امام جای پارک نیست و ماشینو نبرید و بالاخره اینکه یک ربع راهه ، پس پیاده روی ترجیح دادیم ، ما هم رفتیم ولی خداییش این یک ربع چقدر طولانی شد!!! که برگشتنش با تاکسی اومدیم و بهش گفتیم یک ربع همون 45 دقیقه بود دیگه یادشون رفته بود که یک ربع با ماشین راهه ! ...

سرتون درد نیارم توی میدان امام زهرا جون کلی بهش خوش گذشت راستی اونجا یکی دیگه از دوستان که فهمیده بودند ما اصفهانیم به ما زنگ زدند و گفتند ببین توی حوزه ی استحفاظی من وارد شدی تا سیزدهم حق خروج نداری!

 

ای بابا چه معرفت بارونی اینها سوای اصفهانی ها بودند ها !

ما هم که گفته بودیم قراره بریم میدان امام گفتند پس قرارمون میدان امام .... بعدش به اتفاقشون رفتیم عالی قاپو و از اونجایی که سمت معاونت میراث فرهنگی اصفهان داشتند تعدادی بلیط میهمان ویژه! برامون دادند که همه جا باهاش رفتیم ..عینک

عالی قاپو

چون نمیخواهم اصفهان را توی یک پست تمومش کنم ، بقیه اش را می ذاریم برای پست دیگه...

پر طاووس مسجد لطف الله

 چهل ستون البته شب بود و من یادم رفت فلش بزنم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

عمو روحانی
7 اردیبهشت 92 13:04
سلام وسپاس . الان از کربلا دارم براتون کامنت میگذارم.
ازدوستان تحقیق کردم
مسجد آیت الله میلانی نزدیک راه آهن میتونید مراجعه کنید مهد داره وموفق هم هست .


التماس دعا برای من وخانواده ی من دعا کنید حتما مراجعه می کنم
دخملی شکلک
20 اردیبهشت 92 18:13
خوشبحالتون که از کربلا.............عمو روحانی براتون کامنت گذاشت

فدای این روسری موسری خوشجلت


قربان تو ..