زهرا و محرم
این عکس اولین محرمی بود که زهرا جونم در اون شرکت کرده بود...
یادمه وقتی بچه دار نمی شدیم همان روزهای اولی که همایش علی اصغر فقط به فقط در تهران بود ، یک روز دخترعمویم نزدیک به 500 لباس علی اصغر آورد که برای همایش علی اصغر بسته بندی اش کنم و من و دو تا از همسایه هام و همسرم نشستیم بسته بندی کردیم خیلی سخت بسته بندی می شد چون پارچه ها لیز می خوردند ولی کلی طول کشید بعد اونها را توی جعبه گذاشتیم فرستادیم ،
بعد گفتم می شه برای حاجت گرفتن یکیشو داشته باشم و دخترعمویم از قبل این را از مسئولین عتبات و عالیات که زیر نظر اونها اجرا می شد ، خواسته بود به هر حال اونها به خاطر نداشتن بچه مخالفت کردند یعنی باید این لباس ها دست بچه ها می رسید ....
ولی با سعی زیاد گرفتم سربند قرمزش رفت سوریه توی حرم حضرت رقیه و دور کمر سبزش رفت کربلا جایی که به عشق حضرت علی اصغر یادبود ساخته بودند
و چند سال بعد خود لباس هاش توی حرم های امام حسین علیه السلام و امام علی علیه السلام و حضرت عباس بوسیله دوستام تبرک شدند ....
خدا را شکر خدا زهرا جون را به ما داد و ما قدر این رحمت و نعمت الهی را می دانیم
من و زهرا جونم و باباجونش فرا رسیدن اربعین حسینی 1391 را تسلیت می گوییم
کوچولوهای ناز عزاداری هاتون قبول