نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

نازنین زهرای من

روز مادر مبارک

ولادت با سعادت مادر سادات ، اختر تابناک آسمان عصمت ، گوهر پاک رسالت   ،   اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل   صدیقه کبری ، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)  و هفته ی بزرگداشت مقام زن و روز مادر   را به همه مادران و   بر تمامی شیعیان و محبان آن حضرت تبریک می گویم   نمی توانم کلامی در موردش بنویسم و عاجزم فقط از خداوند میخواهم که خـدایا بالاتر از بهشت هم داری..؟ برای زیر پای مــــــــادرم می خواهم مادرم روزت  مبارک     ...
11 ارديبهشت 1392

تعطیلات رفتیم به قول زهرا جون مسافتت

قبل از شروع سال نو مسافرت رفتیم ایندفعه قرار بود برویم راهیان نور که نشد ، تصمیم گرفتیم بدون برنامه حرکت کنیم ببینیم کجاها می شه رفت ... راه افتادیم به طرف قم ... توی راه با دوست مون شاهرود ماندیم بعد رهسپار قم شدیم ... صبح یکشنبه 91/12/27 توی سرخه برای صرف صبحانه توقف داشتیم جاتون خالی صبحانه پیتزا خوردیم حالا چرا از غذا صحبت کردم بعدا متوجه می شوید ! بعداز ظهر همان روز قم بودیم اونجا نزدیک صحن حضرت معصومه علیه السلام هتل گرفتیم چقدر خوش گذشت آخه هتل دقیقا چسبیده به حرم بود ... بعد رفتیم زیارت زهرا جون توی حرم به حضرت معصومه سلام داد و گفت حدد(حضرت) معصومه من دختر اوبی (خوبی) هستم  اینقدر این دختر شیر...
17 فروردين 1392

کودکان ما حافظ محیط زیست باشند

چقدر خوب می شه کودکان ما یاد بگیرند که حافظ محیط زیست باشند  محیط زیستی که اگر از بین بروند جبران کردن آن یا غیر ممکن یا خیلی سخت می باشد  خوشحال شدم با شخصی که دلسوز و آینده نگر هست آشنا شدم تصویر زهرا جونو به عنوان کودکی که قول می ده حافظ محیط زیست باشه براشون ارسال کردیم و ایشان آن را در قالبی زیبا در وبلاگشون به نمایش گذاشتند  با تشکر از عمو محیط بان    انعکاس در وب سایت اصلی حافظان محیط زیست http://n-khorasan.blogfa.com/post/1527       ...
25 اسفند 1391

به شدت با جملاتش دل می بره

می دونید چرا این پست را گذاشتم برای اینکه الانه داشتم تابش می دادم بعد آروم گفت مامانی هیس باباجون خوابیده   راستی یادم اومد الانه  چندتااز واژه هاشو بنویسم .... واژه ی بسیار معروفش : نُمِی یعنی خوراکی که این واژه را به تمام دوستان و خانواده ها و بچه های اطرافیان انتقال داده شده یک لغت نامه  دامی شو : تموم شد  بتورم : بخورم نَتُن : نکن  الان تقریبا تمام جملات را کامل می گه و اگر متوجه کلمه ای از گفته هاش نشم الهی  قربونش برم با اشاره سعی میکنه به من بفهمونه  4 تا رنگ سبز و زرد و قرمز و آبی را می شناسه  7 تا شعر بلده اتل متل توتوله ، شب ها ...
25 اسفند 1391

زهرا جونم اوف شده

این روزها زهرا جونم هر جا می ره می گه اوف شدم  از قضا روز یکشنبه شب زهرا خانوم که هوس کرده بود از پسر دایی اش تقلید کنه از روی تخت خودش انداخت پایین همانا ، دست شکستن همانا  اولش من نمی دونستم ولی همیشه ، وقتی ضربی می خورد همون موقع گریه می کرد و تمام می شد ولی این دفعه یک نیم ساعتی نق زد مامانم گفتش حتما یک طوریش شده آروم آروم دست و پاهاشو دست زدم دیدم بله وقتی به ساعد دستش می رسم احساس درد بیشتر میکنه  باز هم چون دیدم نه ورم داره و هم اینکه استکان می گیره و بای بای می کنه جدی نگرفتم ولی همش نگران بودم هی با خودم کلنجار می رفتم برم دکتر یا نه !  چون باباش مسافرت کاری بود و برای من هم سخت بود دایی شم...
25 اسفند 1391